می خواهم برابت بنوییسم

ساخت وبلاگ
م خواهم برایت بنویسم اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟! از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشکیده مجبور به زیستن هستم.

از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم. از چه بنویسم؟! از دلم که شکستی یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟ ابتدا رام شد آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپدید شد. از چه بنویسم؟!

از قلبی که مرا نخواست یا قلبی که تو را خواست؟ شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه شویم دادستان تو را مقصر نداند و بر زودباوری من و قلبم که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند. شاید از اینکه زود دلبسته شدم و از همه ی دلبستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم به نوعی گناهکار شناخته شوم.

نه! نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود.

عشقم را حلال می کردم تا جان تو را آزاد کنم که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان شود و تو معنای دوست داشتن را درک کنی....

اماهیهات..... که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی از من بریدی و از این آشیان پریدی.

ای کاش هیچ گاه نگاهمان با هم آشنا نشده بود. ای کاش هرگز ندیده بودمت و دل به تو دل شکن نمی بستم . ای کاش از همان ابتدا بی وفایی و ریاکاری تو را باور داشتم.

انتظار باز آمدنت بهانه ای برای های های گریه های شبانه ام شدو علتی برای چشم به راه دوختن و از آتش غم سوختن و دیده به در دوختن .

اما امشب می نویسم تا تو بدانی دیگر با یادآوری اولین دیدارمان چشمانم پر از اشک نمی شود چون بی رحمی آن قلب سنگین را باور دارم . امشب دیگر اجازه نخواهم داد که قدم به حریم خوابها و رویاهایم بگذاری چون این بار من اینطور خواسته ام هرچند که علت رفتن تو را نمی دانم و علت رفتن تو را نمی دانم و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهایت را ..........

باور کن...... که دیگر باور نخواهم کرد عشق را......... دیگر باور نمی کنم محبت را.......

و اگر باز گردی به تو نیز ثابت خواهم کرد اما نمی مانم!


برچسب‌ها: عشق شکست!...
ما را در سایت شکست! دنبال می کنید

برچسب : بنوییسم, نویسنده : elahearashi بازدید : 99 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 17:26