چتر و باران

ساخت وبلاگ

چتر و باران

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم
سعی می کردی من خیس نشوم
شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی
شانه راست من کاملا خیس شد.
چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم
برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود
دو قدم از هم دورتر راه برویم…
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو
برچسب‌ها: عشق

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۶ساعت 12:49  توسط الهه آرشی | 

شکست!...
ما را در سایت شکست! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahearashi بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 17:26