وقتی دو نفر رو می بینم که عشقولانه کنار هم راه میرن و می خندن.. به این فکر می کنم که اینا مخاطب معمولی هَمن یا مخاطب خاص؟ اگه خاصن! می تونم ذهنشون رو بخونم .. می دونم اون لحظه ها چه حرفایی بینشون رد و بدل میشه.. می فهمم ضربان قلبشونو.. درک می کنم گرم شدن بی اختیاری دستاشونو.. میدونم مزه ی خنده ها و قه قهه هاشونو.. منم یه روزی مخاطب خـــــــاص داشتما..و یه دعا.. که خـُـــــدایـــــا برای هم نگهشون دار… . شکست!...